عیدانه...

ساخت وبلاگ

سوزنیِ دوره‌ی محمدشاه را می‌خواستیم قاب بگیریم که نپوسد، گفتیم عجالتاً این بهار هم عصای دستمان باشد برای سفره‌ی هفت‌سین، بعدِ بهار اگر عمرمان به دنیا بود، می‌دهیم قابِ فرنگی بگیرند و شیشه بندازند و میخ کنند به دیوار که شاهدِ اصالتِ خانواده باشد پیشِ مهمانِ غریبه. محضِ خاطرجمعی.

آینه‌ی نقره‌کوب و تُنگِ بلور را گذاشته‌ایم؛ به‌انضمامِ حافظِ اجدادی و سکّه‌ی عباسی و سمنویِ یخی؛ خوشه‌ی گندم و شاخه‌ی سنبل و ماهیِ گلی؛ سیبِ درشتِ سواکرده‌‌ و سنجدِ بوداده؛ کلّه‌ی سیر و سرکه‌ی پیر و سماق نابِ تبریز و یک پیاله سبوس؛ نارنج و کاسه‌ی آب؛ خُرفه‌ی سبزِ تابدار. منّت تمام‌کردیم به سفره‌داریِ بهار. بلکه قدم سرِ چشم بگذارد و بیاید و سر شود این زمستانِ بد اخمِ بی‌پیر.
نوروزتان فرخنده.

عیدتون مبارک .

مستم کرد...
ما را در سایت مستم کرد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : passenger-80-line بازدید : 21 تاريخ : چهارشنبه 15 فروردين 1403 ساعت: 16:15